وقتی توی دروس معرفتی میخوندم انسان موحد قدرتهای زیادی پیدا میکنه اما جز به اذن الله الحکیم از قدرتش استفاده نمیکنه. برام جذاب بود اما فقط میفهمیدم. منتها من میخواستم بچشم. امروز واقعه ای ذهنم رو درگیر کرد و رشحه ای از این کار موحدین رو چشیدم.

وقتی امروز در محل کار به محسن گفتم خانم فلانی چرا اینقدر اشتباهاتش زیاد شده. اغلب هم میبینم داره با تلفن صحبت میکنه. من به این روندی که در پیش گرفته اصلا خوشبین نیستم. محسن گفت: آره مهندس مدتیه خیلی سر به هوا شده میخوای بگم بیاد یه تذکر بهش بدی؟

گفتم: آره. بگو بیاد.

وقتی اومد کسی توی اتاق نبود بهش گفتم مدتیه کیفیت کارهاش پایین اومده و حاشیه هم داره پیدا میکنه. چند باری گفت تلفن هام به خاطر مشکلات زندگیمه. اما نپرسیدم چه مشکلی؟. فقط بحث رو برمیگردوندم به کار.

تا اینکه آخرای صحبت برگشت گفت: راستش با شوهرم اختلافات جدی داریم. ازدواج دومم هم هست. نمیدونم با یه بچه چکار کنم. کجا برم. و شروع کرد اشک ریختن و از جور پدرش گفت و اینکه در 14 سالگی شوهرش داد و اون مرد معتاد و عیاش بود و . و دوباره بلافاصله بعد از ازدواج اولش باز پدرش عجله کرد و به این مرد دادتش و . بیست و پنج سالش بود.


همینطور که از مشکلاتش میگفت من در ذهنم از خودم میپرسیدم من الان باید چکار کنم؟.

میدونستم فقط کافیه یکی دو تا سوال از مشکلاتش بپرسم تا اون شروع کنه به درد دل کردن و تخلیه خودش. و با توجه به اینکه هیچ مردی توی زندگیش نبود تا حمایتش کنه. احتمالا همراهی من با اون ممکن بود موجب درگیری جدید ذهنی اش هم بشه.

با وجود اینکه با شنیدن مشکلاتش انگار داشتن درونم رو میخراشیدن . اما بعد از اینکه حرفهاش تموم شد کمی مکث کردم و گفتم:

ان شا الله حل میشه. میتونید برید 



با خودم گفتم من میتونستم با هم صحبتی با ایشون به دردهاشون التیام ببخشم اما اصلا کار حکیمانه ای نبود. لذا پا روی دلم گذاشتم و آنچه به صلاح و حکمت نزدیکتر بود رو انجام دادم. 

لحظه ای احساس کردم .
سختی انجام ندادن کاری که اثر موقت داره اما حکیمانه نیست چقدر زیاده. اینکه رافت داشته باشی. بخوای کمک بکنی و حداقل میتونی التیام بخش هم باشی . اما عقلت بگه کار حکیمانه ای نیست. میدان را خالی کن. سخته اما احساس رضایت داری.
  درد میکشی اما احساس میکنی اگر بعد از رفتار حکیمانه ات دعایی براش بکنی خدا به این دعا خیلی بیشتر اثربخشی میده. تا ورود مستقیم خودت در ماجرا و هم صحبت شدن و دل دادن به دردهاش.

#موقت

مشخصات

آخرین جستجو ها