توی مطلب دیروز نوشتم جایی که فلسفه به اتمام میرسه ، هنر آغاز میشه.

نه مقصودم از فلسفه ، همین فلسفه متعارف بود و نه منظورم از هنر، همین هنر متعارف بود.

باید اینطور مینوشتم:

وقتی ادراکات به جامعیت میرسند، تجلیات و بروزات آغاز میشوند.

و تجلی دادن ویژگی هایی داره که اگر درست تامل کنیم میبینیم سیر تعالی انسان جز از راه تجلی دادن یافته هاش طی نمیشه.

و بدون تجلی ، رشدی حاصل نمیشه.

تجلیات و بروزات انسانها هم مکنونات درونش رو آشکار میکنه. و هم موجب شدت یافتنش میشه. یعنی اگر تجلی خوبی باشه خوب اش افزایش پیدا میکنه و اگر تجلی اش بد باشه بدی اش افزایش پیدا میکنه.

و مهم تر از همه، ما در عالم طبیعت با تجلیات انسانها طرفیم. و تجلیات انسانها اثرات متفاوتی دارن.

ممکنه دو نفر از خوبی بنویسن اما یکی اثرگذاریش بیشتر باشه. 

بر عکس اینکه ما فکر میکنیم شکل و ظاهر نوشتن و رعایت آداب نویسندگی موجب اثرگذاری هست باید عرض کنم که نه. رعایت آداب لازمه اما اثرگذاری دست اون آداب نیست.

اثرگذاری از اون جانی هست که اون تجلیات داره ازش بروز پیدا میکنه.

مثلا شما ببینید که امام خمینی در یک برهه ای از زمان میاد و با کمترین امکانات مردم رو دعوت به حق و قیام میکنن. مردم جوری اثر میگیرن که هیچ کاری از دست تمام سیستم رسانه ای و امنیتی و حکومتی رژیم پهلوی برنمیاد.

امام نه لهجه تهرانی یا حداقل خنثی داشتن. نه جمله بندی هاشون توی سخنرانی کاملا ادبی و با رعایت نکات ادبی بود. اما جانی پشت دعوتشون بود که جانها رو برانگیخت.

 

باز عرض میکنم ما در حوزه هنر و رسانه نیاز به آوینی ها داریم.

آوینی با جانش اثر میگذاشت. قلمش و نریشن هاش فقط وسیله و ابزاری برای تجلیات جانش بود.

دوستی که از وادی طلبگی وارد وادی هنر میشوی و دربدر یاد گرفتن فرم ها و شکلها و قالب های هنری هستی تا امام زمانت را یاری کنی. راه را درست تشخیص دادی اما بدان کسانی هم هستن که از وادی هنر (همان فرم ها و شکل ها و قالب ها که سلیبریتی ها را مسخ خودش کرده) سر به وادی معرفت گذاشتند تا جانی که باید در آثارشون جاری بشه رو تعالی ببخشن.

آوینی یکی از این افراد بود.

راستی:

حسین پناهی از کسانی که در فرم و اشکال و قالب ها گرفتار اومدن سوالی پرسید که هنوز کسی به اون پاسخ نداد:

 

به من بگویید فرزانگان رنگ و بوم و قلم:

چگونه خورشیدی را تصویر میکنید که ترسیمش سراسر خاک را خاکستر نمیکند؟!!!

 

خدایا من چقدر با این سوال زیر و رو شدم. چقدر حالم منقلب شد.

 

آری عزیزانم:

امام زمان امروز هنرمندانی از این دست میخواهد تا با تجلی جان خود، جان بخشی کنند.

فعل و فاعل و استعارات و کنایات مهم است اما از اهم غافل نشو که تمام تلاش هایت عقیم خواهد شد.

 

گر در سرت هوای وصال است حافظ

باید که خاک درگه اهل هنر شوی.

 


مشخصات

آخرین جستجو ها