وه چه خام اندیش بودم که حاصل دویدن هایم را رسیدن به شما میدانستم.

غافل از اینکه سعی و دویدنِ من، برهانی بود از سوی شما ، برای اثبات هیچ بودنِ من به خودم.

آری انسان بر این فطرت است که تا نچشد، نمی آرمد.

 

چه خوش سرود:

بس بگفتم کو وصال و کو نجاه

برد این "کوکو" مرا در کوی تو

جست و جویی در دلم انداختی

تا ز جست و جو روم در جوی تو.

 

و انسان با جست و جو و دویدن به استیصال می رسد و آیه "ادعونی استجب لکم" بر جان مستاصل و مضطرش نازل میشود.

مگر نه اینکه " امن یجیب مضطر اذا دعاه ."شهادت میدهد که اجابت حقیقی از آن مضطرین عالَم است؟!!

 

وه چه خام اندیش بودم.

غافل از اینکه دویدن هایم ، شاهدی " از سوی شما" بود تا شهد هیچ بودنم را شهود کنم و شهید شوم.


مشخصات

آخرین جستجو ها